به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری شکوه البرز، متن خطبه حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت، به شرح زیر است:
همین حالا نبیّ مکرم اسلام در حال تعلیم و تزکیهی ما است؛ همین حالا ما مخاطبیم، مخاطب بعثتیم، تزکیه و تعلیم دو طرف دارد: یک طرفِ دعوتکننده، یک طرفِ دعوتشونده؛ اگر چنانچه دعوتکننده باشد ــ که هست؛ پیغمبر امروز دارد همهی ما را دعوت میکند ــ، امّا دعوتشونده اجابت نکند، اتّفاقی نمیافتد، تا هر وقتی که اجابت کنیم دعوت پیغمبر را، آن تزکیه حاصل میشود، آن تعلیم حاصل میشود، آن رشد و پیشرفت به وجود میآید.
رشد هم فقط رشد معنوی و اخروی نیست؛ نه، «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَة»؛ رشد دنیا و آخرت است؛ خوشبختی دنیا و آخرت است؛ نمونهسازی بهترین زندگی برای دنیای بشر، دنیای جامعه و آخرت جامعه است.
اگر چنانچه ما که دعوتشونده هستیم اجابت کنیم، این اتّفاق میافتد.
دعوتکننده وجود دارد؛ پیغمبر الان دارد دعوت میکند ما را.
ما همان آخرینی هستیم که «لَمَّا یَلحَقُوا بِهِم»؛ ما باید اجابت کنیم.
به این نکته باید توجّه کنیم که ما هم مورد خطاب بعثت نبیّ مکرّم اسلام هستیم؛ اگر [اجابت]نکردیم، آنوقت مثل همان دنبالهی آیهی شریفه است: مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُمَّ لَم یَحمِلوها؛ تورات را به آنها دادند ــ در تورات نور بود، حکمت الهی بود، دعوت الهی بود، تورات مجموعهی دستورات الهی بود ــ عمل نکردند؛ اگر ما هم عمل نکنیم، مثل همان میشود: مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُمَّ لَم یَحمِلوها.
خدای متعال استعدادی داده که شما ده برابر اینکه گفتیم -حالا احتیاط کردم گفتم ده برابر، امّا صد برابر این- میتوانید پیش بروید؛ به چه دلیل؟ به دلیل اینکه شما الان [در جایگاهی]صد برابرِ آن روزِ اوّل قرار دارید. بچّههای روز اوّلِ سپاه اینجا نشستهاند دیگر؛ چه داشتید شما؟ چقدر امکان داشتید؟
چقدر حضور شما حس میشد؟ شما نگاه کنید ببینید سپاه، امروز کجا است، آن روز کجا بود؛ این نشاندهندهی این است که بنابراین خدای متعال استعداد و توانایی و امکان را داده؛ وقتی امکان داد، تکلیف هم میآید: لا یُکَـلِّفُ اللهُ نَفسًا اِلّا وُسعَها؛ هر چه وُسع شما بیشتر باشد، تکلیفتان هم بیشتر است؛ من این را عرض میکنم.
خلاصهی حرف ما و عرض ما این است:، چون وُسعتان زیاد است، تواناییتان زیاد است، تکلیفتان هم زیاد است
امام صادق علیه السلام، مَا مِن یَومٍ یَمُرُّ عَلَى ابنِ آدَمَ اِلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الیَومُ یَابنَ آدَمُ! اَنَا یَومٌ جَدیدٌ وَ اَنا عَلَیکَ شَهید، [برمبنای این روایت]امروز که مثلاً روز جمعه ى چندم این ماه است، همین روز با من و شما مخاطبه میکند، حرف میزند.
حالا این حرف زدن به چه معنا است؟ آیا واقعاً در عالم معنا یک نوع مکالمه اى وجود دارد که از ظرفیّت گوشهاى ما و فهمهاى ما خارج است -که خب، بعید هم نیست؛ اینها را خیلى هم نمیشود انکار کرد؛ ممکن است همین باشد- یا نه، مراد مکالمه ى عقل ما است، وجدان ما است، فهم ما است، که در واقع دل ما با ما حرف میزند و این مطالب را میگوید -عقل ما با ما حرف میزند- به هرحال این مکالمه اى است و یکى از معانى بین این روزى که ما در آن صبح کردیم و ما.
«امروز» به ما چه میگوید؟ میگوید من یک روز تازهای هستم؛ گذشتهها گذشت، امروز حکم خودش را دارد..
تو میتوانى در این روز به نحوى عمل کنى که منقطع باشد از عمل سوئى و زشتى که در روزهاى قبل انجام دادى.
امروز روز تازه اى است و فرصت تازه اى است؛ میتوان در این فرصت کارهایى را انجام داد که ما دیروز آن کارها را نتوانستیم انجام بدهیم، [ امّا]امروز میتوانیم انجام بدهیم.
من روز جدیدى هستم و شاهد بر تو خواهم بود، گواه بر تو خواهم بود.
یعنى در آن روزى که همه ى موجودات عالمِ وجود جان دارند و حرف میزنند -وَ تُکَلِّمُنآ اَیدیهِم وَ تَشهَدُ اَرجُلُهُم بِما کانوا یَکسِبونَ- آن روزى که زمین شهادت میدهد، سنگ شهادت میدهد، حیوان شهادت میدهد، در آن روز، این «روز» هم شهادت خواهد داد.
از همه نزدیکتر به ما همین روزى است که ما را احاطه کرده.
فَقُل فِىَّ خَیراً وَ اعمَل فِىَّ خَیراً از این فرصت استفاده کن؛ در این روزى که من هستم سخن نیک بگو؛ در این روز کار نیک انجام بده؛ این فرصت را مغتنم بشمر. میتوانست این روز در اختیار ما نباشد.
اگر ما دیروز یا دیشب از دنیا رفته بودیم -مثل هزاران نفرى که دیروز از دنیا رفتند و دیشب از دنیا رفتند؛ من و شما هم میشد جزو همانها باشیم- در آن صورت این روز در اختیار ما نبود؛ این فرصت را نداشتیم.
حالا خداى متعال فرصت داده است، دیشب ما نمردیم، دیروز نمردیم، امروز را درک کردیم؛ این فرصت در اختیار ما است. در این فرصت، سخن نیک بگو، کار نیک بکن.
اَشهَدُ لَکَ بِهِ یَومَ القِیامَةِ تا من شهادت بدهم براى تو در روز قیامت که «در روزى که من بودم» این حرف خوب را زد، این کار نیک را انجام داد، این خدمت را به مردم کرد، این بلا را از مؤمنى دفع کرد، مثلاً فرض بفرمایید جلوى این غیبتى را که علیه کسى میشد گرفت؛ شهادت بدهم به کار خیر تو.
فَاِنَّکَ لَن تَرانى بَعدَهُ اَبَداً، تو دیگر بعد از امروز، من را -که دوشنبه ى چندم این ماه هستم- نخواهى دید؛ ما رفتیم دیگر؛ دیدار ما و تو روز قیامت است که آنجا میتوانم به نفع تو شهادت بدهم؛ [پس]از این فرصت استفاده کن.
کاش دلهای ما این سخنان را بنیوشد، بفهمد، درک کند و بر طبق آن عمل کند.
امام حسن علیهالسلام زمینهساز عاشورا بود، زمینهساز تداوم امامت در شیعه و در خاندان پیغمبر بود.
نام امام مجتبی صلوات الله علیه نام بسیار عزیز و پُرعظمتی است و لازم است ما بدانیم که افشای خط نفاق در مواردی به شیوه امام حسن علیهالسلام است؛ و مبارزه در گلوگاهش، در مواردی، زنده به شیوه حسنی علیهالسلام؛ اگرچه در مواردی هم زنده به شیوه حسینی علیهالسلام است.
ما باید بدانیم که انقلابی بودن یعنی همه راهها و شیوهها را در زمان خود و در هنگامه خود به کار بستن است. امام حسن علیهالسلام احساس میکند اکنون که نمیشود با معاویه جنگید و با جنگ رویاروی او را مغلوب کرد؛ اکنون که مردم عادت به عافیتطلبی کردهاند و حاضر نیستند در میدان جنگ حاضر بشوند، حالا که هوای نفس مردم، آنها را زبون و اسیر و مغلوب کرده است؛ باید مردم را تقویت کرد باید یک عدهی نیرومند و غالبِ بر نفْس و کسانی که توانسته باشند نفْس خود را شکست بدهند و بر نفْس خود غلبه پیدا کنند، تربیت کرد و ساخت، آنگاه آنها را مثل گلولهای به طرف معاویهها و دیگر چهرههای ننگین پرتاب کرد و آنها را ساقط کرد.
این حقیقت را امام حسن علیهالسلام احساس کرد؛ لذا جنگ را ختم کرد، آتشبس را پذیرفت.
البته در همین کار هم هزاران شیوه مدبرانه به کار برد و ماجرا را کاملاً به سود حقیقت، یعنی به سود جبهه حق خود تمام کرد؛ یعنی چهرهی دوستان خود را پوشاند.
شمشیرها را از دست آنها نگرفت – اشتباه نکنید – تصمیمهای آنها را متزلزل نکرد، بلکه میدانشان را عوض کرد.
به آنها تفهیم کرد که با معاویه در میدان بارز و آشکار نمیشود جنگید؛ بروید پشت پرده.
امام حسن علیهالسلام صحنه مبارزه را عوض کرد، شمشیرها را تیزتر کرد.
دلها را مالامال از خصومت و کینهی با ضد انقلاب یعنی با معاویه کرد؛ نه باشخص معاویه، که با راه معاویه؛ و نه با شام، که با هر سرزمینی که در آن خدا عبادت نشود؛ و نه با شرک جلی، که با شرک خفی.
یعنی آن سَمّی که در ظاهری بسیار فریبنده و زیبا و شیرین و خوشطعم در حلق انسانها افکنده میشود.
اما ظرافت راهبرد نرمش قهرمانه در اینجا است که بنا نیست امام حسن علیهالسلام به همه مردم بگوید که منظور ما این است که علیه معاویه یک مبارزه مخفی شروع کنیم، نمیتواند بگوید.
اما برادرش امام حسین صلوات الله علیه میفهمد، چون حجت خدا است.
وقتی کوفیها آمدند پیش امام حسین علیهالسلام و عرض کردند که یابن رسول الله، یابن امیرالمؤمنین! برادرتان حاضر نیست بیاید، شما بیاید برگردیم کوفه و از نو جنگ را شروع کنیم.
حضرت فرمودند: «لَقَد صَدَقَ اَبومٌحَمّدٍ.» (اخبار الطوال دینوری، ج ۱، ص ۲۲۱) – حضرت ابی محمد -که کنیه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه ابومحمد است – درست فرمودند-. «فَلیَکُن کُلُّ واحِدٍ مِنکُم حِلساً مِن اَحلاسِ بُیوتِهِ.» بروید خانههایتان، نگذارید دشمن شما را بشناسد. نگذارید دشمن بر شما دست بیابد، خودتان را خوب بسازید.
آن وقتی که دشمن دیگر نمیتواند با یک دست و دو دست شما را بگیرد و میان دو سنگ آسیا خرد کند، آن وقت بیرون بیایید.
یعنی به خود برگردید، اول خویشتنسازی کنید و بعد جمعسازی کنید.
اول خودتان را نیرومند کنید، پیراهنی از فکر اصیل اسلامی و زرهی از قرآن واقعی و راستین بر تن بپوشید، بعد بروید به میدان مبارزه با دشمن قرآن، اما قبل از آن که در مقابل او ظاهر بشوید، قبل از آن که او بداند شما هستید، ضربه را به او وارد کنید! و شیعه گوش کرد و فهمید. جوانان عزیز، در دورانی که در انقلاب عزیز که زمینه ساز ظهور حضرت حجت سلام الله علیه است، داریم زندگی میکنیم، نیاز است خودمان را بسازیم و با معنویت خودمان را قوی کنیم.
در دوران بعد جنگ ۱۲ روزه ۷ راهبرد حضرت آقا برای ما معین کردند و تکلیف شد برای تک تک مردم گرفته تا مسئولین که خطاب اول هم مسئولین اجرایی هستند. نخبگان علمی، نظامیهای سلحشور، روحانیت محترم، گویندگان و نویسندگان محترم که در زمینههای مختلف سخن میگویند و قلم میزنند و البته ما هم به گونهای دیگر نسبت به این هفت نکته وظیفههایی داریم که باید بسرانجام برسد، خب این را باید همه اجرایی کنند به هر صورتی که ممکن است، همه باید هوشیار باشند که سیاستهای دشمنان را دامن نزنند و خدای نکرده غفلت به سراغشان نیاید تا گرفتار نقشههای دشمنان شوند، برخی اوقات از دورن کشور خبریهایی میرسد که انسان برداشت میکند، این افراد به هیچ اصولی معتقد نیستند با آنکه خودشان دیدند که آمریکا و اسرائیل چطور در این ۱۲روز جنایت کردند در این کشور، حالا میآیند بیانیه تسلیم مینویسند که بسیار تاسف بار است، در شرایطی که همه مردم منسجم در مقابل دشمن برای مقابله هستند، شما پیام تسلیم فرستادن و پیشنهادات واهی دادن چه معنایی جز حرکت در مسیر دشمن دارد، این حرکت تندروهای جبهه اصلاحات حتی مورد نقد برخی گروههای اصلاحطلب شده و آن را غیر منطقی و غیر واقع بینانه میدانند.
در روزگاری برخی از سران این جبهه در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نقش محوری داشتند و استکبار ستیزی را داشتند، چطور شده تغییر این چنینی ایجاد شده؟!
قدرت اطلاعاتی ایران اسلامی در قبل و حین جنگ ۱۲ روزه بر کسی پوشیده نیست، اسناد بسیار مهمی که قبل جنگ وزارت اطلاعات بدست آورد که در جنگ ۱۲ روزه بسیار کمک کننده بود و ضربههای کیفی و بسیار مهم و اساسی را ایران وارد ساخت.
در حین جنگ هم خیلی از اقدامات دشمن شناسایی شد و جلوگیری شد از اقدامات آنها و مردم هم دیدند و مشاهده کردند اقتدار ایران عزیز را و این حسن غرور نسبت به اقدامات سلحشوران ما در یگان مختلف ارتش و سپاه، حالا یک بیانیه اینگونه چه پیامدی جز ایجاد شکاف و دوقطبی در این شرایط حساس دارد، حداقل به شعار وفاق دولت پایبند باشید.
هرکسی که خالص از انقلاب دفاع میکند و مواضع انقلابی را صریح و منطقی بیان میکند را برچسب تندرو میزنند و بخشی از جامعه را هم اینگونه پیش میبرند، در حالیکه در دل انقلابی بودن و کار انقلابی عقلانیت نهفته است به همین دلیل اقدامی که تهی از عقلانیت باشد هم انقلابی نمیدانیم، اما این بیانیه تندروها را عیان و واضح کرد که چه کسانی هستند، هرکسی ذرهای انصاف و ذرهای ایرانی بودن را دارا باشد در مقابل دشمن ذلیلانه پیام نمیدهد آمریکایی که علنا به تاسیسات هستهای ما حمله کرد و پشتبان رژیم منحوس صهیونیستی بوده و کمک مالی و نظامی کرده به آن و یکی از اهداف آمریکا و اسرائیل تعطیلی صنایع هستهای ما بود، حالا شما در بیانیه میآوری که تعلیق کنیم غنی سازی هستهای را، موافق کدام جبهه گام برمیدارید، خودی یا دشمن؟
مطمئنا موافق دشمن شما حرکت کردید فلذا این حرکت محکوم است و باید قوه قضائیه نسبت به این حرکتی که انسجام داخلی را هدف قرار داده پاسخ در خوری بدهد؛ لذا انتظار مردم از دولت محترم و دستگاه دیپلماسی خصوصا این است که ذرهای از مواضع اصولی انقلاب اسلامی کوتاه نیایند و در همه محافل و مجالس اهداف و شعارهای انقلابی این مردم را سر دست بگیرند و بر اساس رهنمودهای رهبری معظم انقلاب حرکت کنند تا ان شاءالله بزودی راههای نصرت نهایی خدای متعال بروی همهی مستضعفان عالم باز شود؛ و درگیر حاشیههای ایجاد شده توسط حتی افراد نزدیک به خودشان هم نشوند. اگر از موضع انقلابی کوتاه بیاییم ضربه خواهیم خورد. حالا هر کسی بخواهد باشد و اقدامی بکند، برخیها در این کشور شخص دوم مملکت بودند و همه چیز در اختیار و اختیارات بیشتر از سایرین هم داشتند و ۸ سال کشور را در تدبیر و امید غرق کردند، حالا باز دهان باز میکنند و نسخه میپیچند از طرح مناره تا استراتژی نوین ملی، کلمات خاص دهان پر کن، اما محتوای خالی از عقلانیت، همه کشور در اختیار بود،۸ سال حالا آمدید نسخه میدهید، چرا همان زمان عمل نکردید که بنظرم ضربهای کاری از برجام میزدید. خدا ما را از شر دشمنان و دوستان خاله خرسی نجات دهد.
خوب خبرهایی منتشر شد، در رابطه با جابجایی شهردار ماهدشت، ما از وقتی مطلع شدیم از اینکه شورای شهر نظرآباد مصوب کرده و ایشان را به عنوان شهردار انتخاب کرده، توصیهها و نکاتی که برخاسته از توجه به مصلحت شهر بود رو خدمت استاندار و عزیزان تاثیرگذار در این مسیر عرض کردیم و آنچه بیان شد بر اساس نگاه کلان شهری و منفعت و مصلحت شهر بوده، امیدواریم آنچه که اتفاق میافته به نفع مردم و شهر باشه نه به نفع برخی جریانها سیاسی که به نفع مجموعه فکری خودشان قدم برمیدارند و فشارها و اقداماتشان را بر این اساس تنظیم میکنند نه برای خدمت و نه برای مصلحت شهر و مردم.
ثبت دیدگاه